شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار
اين روزها نوشتن از آويني مد شده! ... اين روزها مي‌بينيم كه بيشتر آدم‌ها يا پسرخاله آويني بوده‌اند يا رفيق و همسنگر او! امروز حتي دشمنانش هم درباره او مي‌نويسند. آش آنقدر شور شده و نوشتن از آويني آنقدر مد شده كه ابراهيم نبوي هم درباره آويني مطلب مي‌نويسد و پيش بيني مي‌كند اگر آويني زنده بود، امروز با ولايت مخالفت مي‌كرد و به زندان مي‌افتاد! اما به نظر من نيازي نيست كه بنشينيم و خيالبافي كنيم كه اگر فلاني امروز زنده بود، بهمان مي‌شد، مهم آنست كه ببينيم آويني در همان روزگاري كه زندگي مي‌كرد، كجا بود؟ چه عقيده‌اي داشت؟ از چه چيزي دفاع مي‌كرد؟ و با چه منطقي؟ چرا كه نفس دفاع كردن هم چندان مهم نيست، مهم‌تر از آن چگونه دفاع كردن است. وگرنه خيلي‌ها مثل آويني فكر مي‌كردند، اما تاثير آويني را نداشتند و امروز به جاهاي ديگر رسيده‌اند. مساله ديگر اينكه ببينيم آيا زمان آويني همه آدم‌ها طرفدار ولايت بودند؟ و آيا در آن روزگار هيچ خطري متوجه انقلاب اسلامي و ولايت فقيه نبود؟ هيچ انحرافي و هيچ مرزبندي وجود نداشت؟ اگر داشت، آويني كجا بود؟

پيام‌هاي اتاق

درب کنسرو بازکن برقی
+ راستي براي مرگ آماده‌اي؟ اگر الان ملك الموت سر رسد و تو را به عالم باقي فراخواند هر چند با شهادت، آماده‌اي؟ ديدم كه نه! شهوت زيستن مرا به خاك بسته است، چنگ در خاك زده و ريشه دوانده است و مي دانستم كه شهدا را پيش از اين كه مرگشان سررسد، دعوت مي كنند و آنان لبيك مي‌گويند و تا چنين نشود، اجل سر نمي‌رسد. راستي براي مرگ آماده‌اي؟
شهيد مرگ را پلي براي عبور از اين دنياي خاکي و لقاي معشوق مي داند، تولدي ديگر ... و البته زيباتر ... اينگونه است که پاي از بند تمامي تعلقات اين دنيا مي رهاند و قبل از اينکه بميرانندش مي ميرد و نداي حق را لبيک مي گويد : موتوا قبل أن تموتوا ...
ساعت ویکتوریا
گروه انديشه هاي سيد مرتضي آويني
vertical_align_top